به گزارش خبرگزاری مهر، در اصل سیام قانون اساسی، بر تأمین مالی آموزش عالی توسط دولت تا سر حد خودکفایی کشور تاکید شده است. بر همین اساس دولت سالیانه منابع مالی قابل توجهی را از طریق دانشگاههای دولتی برای آموزش و تربیت نیروی انسانی متخصص هزینه میکند.
در حال حاضر دولت به دانشگاهها کمک مالی میکند و بسیاری از دانشگاهها برای عموم دانشجویان رایگان است. همچنین پذیرش در دانشگاهها بر اساس کنکور انجام میشود و در صورتی که دانشآموزان خانوادههای پردرآمد از امکانات آموزشی از جمله مدارس غیر دولتی با شهریههای بالا، کلاسهای آمادگی کنکور و دسترسی به منابعی از جمله کتابهای کمک درسی و آزمونهای آزمایشی بیشتری برخوردار باشند، در عمل دولت از دانشآموزان برخوردار در ورود به دانشگاهها، رشتههای برتر و پربازده حمایت مالی خواهد کرد.
شواهد آماری نشان میدهد که شرایط موجود نهتنها با ناعدالتی در کسب آموزش عالی و رشد ناهمگن سرمایه انسانی در سطح کشور و اقشار مختلف جامعه همراه است، بلکه منجر به حمایتهای دولت (از طریق یارانههای آموزشی) از قشر برخوردار شده است.
با توجه به این موضوع مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با انجام یک پژوهش دادهها و شواهد آماری ابعاد مسئله ناعدالتی را در آموزش عالی در شرایط موجود بررسی کرده و با تحلیل و شناسایی عوامل بنیادی دخیل راهکارهای سیاستگذاری را از منظر عدالت اجتماعی مورد ارزیابی قرار داده است.
نقش دستیابی به آموزش عالی در ارتقای طبقه اجتماعی کمدرآمدها
یکی از معیارهای بررسی عدالت آموزشی، نرخ دسترسی گروههای مختلف درآمدی به آموزش عالی است. دستیابی به آموزش عالی برای فرزندان خانوارهای کمدرآمد نقش مهمی در ارتقای طبقه اجتماعی آنها دارد. بر همین اساس اولین قدم، بررسی نرخ پوشش تحصیل آموزش عالی، از هر نوع و در هر سطح دانشگاه در گروههای مختلف درآمدی است.
بر اساس دادههای هزینه و درآمد خانوار در سال ۱۴۰۰؛ درآمد سالیانه خانوارهای دهک یک و دو ۱۹ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بوده است. خانوارهای دهک سه و چهار ۴۳ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان درآمد سالانه داشتهاند. دهکهای پنج و شش، در یک سال ۶۰ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان درآمد داشتهاند. درآمد سالانه دهکهای هفت و هشت، ۸۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و درآمد سالانه دهکهای ۹ و ۱۰ نیز ۱۵۸ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده است.
فرزندان خانوادههای با درآمد بالا ۲ برابر بیشتر دانشگاه میروند
بررسیها نشان میدهد که دسترسی به آموزش عالی رابطه مستقیم و چشمگیری با دهک درآمدی خانوار افراد دارد. چراکه حدود ۲۷ درصد فرزندان ۱۸ تا ۲۴ سال از دهک اول و دوم درآمدی وارد دانشگاه شدهاند؛ در حالی که این میزان در دهکهای نهم و دهم درآمدی ۵۷ درصد است. یعنی فرزندان خانوارهای دهکهای نهم و دهم دو برابر بیشتر از فرزندان خانوارهای دهک اول و دوم وارد دانشگاه شدند.
همچنین در دو دهک درآمدی بالای جامعه از هر ۵ نفر، ۳ نفر یا دارای مدرک دانشگاهی هستند یا در حال حاضر دانشجو بودهاند؛ اما در دو دهک پایین از هر ۵ نفر، یک تا دو نفر دارای تحصیلات دانشگاهی بودهاند.
این دادهها از این واقعیت پرده بر میدارند که با وجود هزینههای نسبتاً پایین آموزش عالی به لحاظ شهریه در کشور، سایر هزینههای ضمنی این مسئله (از جمله هزینه زندگی و نیز درآمدهای از دسترفته حین تحصیل) یا مسائل انگیزشی- رفتاری، یا صرف موانع ورود به دانشگاه (کنکور) سبب شده که مشارکت دهکهای پایین جامعه در آموزش عالی کاهش پیدا کند؛ بهگونهای که خانوارهای با درآمد پایین این نوع سرمایهگذاری در سرمایه انسانی را برای خود بهینه نمیبینند و یا قادر به انجام آن نیستند.
نابرابری چشمگیرتر در تحصیلات کارشناسی بین دهکها
در مقطع کارشناسی، بی عدالتی آموزشی بهصورت چشمگیرتر دیده میشود. حدود ۵۰ درصد از فرزندان ۱۸ تا ۲۴ ساله خانوارهای دهک ۹ و ۱۰ از تحصیلات دانشگاهی کارشناسی برخوردارند. این در حالی است که در دهکهای یک و دو حدود ۲۰ درصد از این افراد تحصیلات دانشگاهی کارشناسی دارند. یعنی در دهکهای ۹ و ۱۰ تحصیلات کارشناسی ۲.۵ برابر بیشتر از دهک یک و دو است.
همچنین باید توجه داشت که همه فرزندان ۱۸ تا ۲۴ سال مدرک دیپلم ندارند و نابرابری تحصیلات دانشگاهی در بین دهکهای درآمدی ممکن است به سبب عدم موفقیت تحصیلی آنها در دوران متوسطه و ابتدایی باشد.
حضور بیشتر دهکهای درآمدی بالا در دانشگاههای دولتی و غیر دولتی
بررسی اینکه هر گروه درآمدی در چه نوع دانشگاهی تحصیل میکنند، نشان میدهد که حضور دهکهای بالاتر درآمدی هم در دانشگاههای دولتی و هم در دانشگاهی غیر دولتی بیشتر است. تحصیل فرزندان دو دهک ۹ و ۱۰ درآمدی در دانشگاههای «دولتی روزانه» ۱۷.۸ درصد است، همچنین این افراد در دانشگاههای «شبانه، پیامنور و غیرانتفاعی» ۱۴ درصد و در دانشگاههای «آزاد و علمی کاربردی» ۲۵.۱ درصد است.
این نتایج از این حکایت دارد که حتی با وجود رفع موانع هزینهای در تحصیل دانشگاهی، همچنان نرخ حضور در این دانشگاهها در میان دهکهای مختلف درآمدی نامتوازن است و رایگان بودن شهریه به خودی خود نتوانسته در نهایت دسترسی متوازن به آموزش عالی ایجاد کند.
در دانشگاه آزاد اسلامی و (علمی کاربردی) نابرابری شدیدتری میان دهکها وجود دارد. در دهکهای ۹ و ۱۰ نزدیک به ۳ برابر بیشتر از دهکهای یک و دو وارد دانشگاههای غیر دولتی میشوند. در دانشگاههای دولتی اگرچه این نابرابری وجود دارد ولی شدت آن کمتر است. یعنی دهکهای ۹ و ۱۰ کمتر از دو برابر از دهکهای یک و دو در دانشگاههای دولتی تحصیل میکنند.
تفاوت نسبت بیعدالتی در دانشگاههای دولتی و غیر دولتی میتواند نشاندهنده این موضوع باشد که رایگان بودن شهریه اگرچه منجر به برابری کامل در تحصیلات دانشگاهی نشده ولی به نظر تا حدودی در ایجاد دسترسی عادلانه به آموزش عالی موثر است.
۳۷ درصد از جمعیت دانشجویان از خانوادههای پردرآمد هستند
بخش عمدهای از بودجه دانشگاههای دولتی از طریق دولت تأمین میشود. به همین دلیل برای بررسی اینکه دهکهای مختلف درآمدی چقدر از این بودجه حمایتی دولت برخوردار میشوند، نیاز است که سهم دهکهای درآمدی مختلف از جمعیت دانشجویان نیز مورد بررسی قرار گیرد.
این بررسیها نشان میدهد که حدود ۳۷ درصد از جمعیت دانشجویان از خانوارهای دهکهای ۹ و ۱۰ هستند؛ ولی دو دهک پایین درآمدی (دهک یک و دو) تنها ۷ درصد از جمعیت دانشجویان را تشکیل میدهند. در دهک ۷ و ۸ نیز نسبت به دهک ۳ و ۴ از عدم توازن ولی با شدت کمتر وجود دارد.
این نشان میدهد که با وجود تخصیص منابع عمومی به آموزش عالی در کشور، از جمله رایگان بودن شهریه، دسترسی برابر اقشار مختلف جامعه به تحصیلات دانشگاهی به دست نیامده است.
دهکهای بالاتر در رشتهها و دانشگاههای گرانتر تحصیل میکنند
در میان دانشجویان از دهکهای درآمدی، در میزان پرداخت شهریه نیز روند نابرابر معناداری وجود دارد. به صورتی که به طور متوسط دهک ۹ و ۱۰ یک و نیم برابر بیشتر از دهک یک و دو در دانشگاههای آزاد و علمی کاربردی هزینه میکنند. نابرابری در پرداختی شهریه میان دهکهای درآمدی در دانشگاههای غیر رایگان؛ یعنی دانشگاههای دولتی شبانه، پیام نور و غیر انتفاعی نیز وجود دارد.
تفاوت در پرداخت شهریه نشان میدهد که افراد دهکهای بالاتر درآمدی در رشتهها و دانشگاههای به نسبت گرانتر (مانند پزشکی و مهندسی) و احتمالاً با بازدهی درآمدی بیشتر، مشغول تحصیل هستند.
نظر شما